شهید احسان اله رفیعی آرانی
دانشجوی مقطع کارشناسی علوم اقتصادی
تاریخ و محل تولد: ۱۰ دی ۱۳۴۵، آران و بیدگل
تاریخ و محل شهادت: ۹ اسفند ۱۳۶۵، شلمچه، کربلای ۵
زندگینامه
در روز دهم دیماه سال ۱۳۴۵ در خانوادهای اصیل و مذهبی فرزندی چشم به جهان گشود که نامش را احسان الله نامیدند. از اوان کودکی به جلسات مذهبی میرفت و از سال ۱۳۵۲ پا به عرصه علم و دانش نهاد. وی در طول تحصیل از کسب معارف اسلامی و شرکت در مجالس مذهبی و قرائت قرآن غافل نبود.
او در انقلاب اسلامی ایران بطور فعال در تظاهرات شرکت میکرد و یکی از کارهای او پخش اعلامیهها و پوسترهای امام بود. او از مبارزه مستقیم با عوامل رژیم طاغوت هیچگونه ترس و واهمهای به دل راه نمیداد و عشقی وافر نسبت به امام امت داشت. با ورود به دبیرستان و تحصیل در رشته ریاضی فراگیری آموزش نظامی را آغاز کرد و با وجود ممانعت بسیج به علت سن کمش جهت تکمیل آموزش به اصفهان اعزام شد. و بالاخره در جبهههای حق علیه باطل مشغول جنگ شد. و در زمان جنگ به تحصیل هم مشغول بود. بدین ترتیب مدت ۵ سال در سنگر جبهه و مدرسه از فعالیتی خستگی ناپذیر برخوردار بود. پس از پایان تحصیل در دبیرستان در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران پذیرفته شد و در عین تحصیل باز به جبهه میرفت و میجنگید. همچنین جهت ایفای مسئولیت خود در دانشگاه به عضویت انجمن اسلامی دانشگاه در آمد. و بالاخره در منطقه شلمچه در حالی که به درگیری مستقیم در خط مقدم جبهه مشغول بود به منتهای آرزوی خودش شهادت نائل آمد.
گزیدهای از وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَمَنْ یُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا» (نساء ۷۴)
شما اجر شهید دارید چه شهید بشوید چه نشدید.
معبودا، ای پروردگارا، چه زیباست جلوه گاه جمالت، چه باشکوه است نمایشگاه جلالت، در حیرتم ای خداوندا بی چون ازلی، که این هم منم که افتخار جهاد در راهت برای رضایت و برای حفظ دینت به واسطه سعادتی که بر من عطا نمودی، جان می بازم. نمی دانم کی آن لحظه باشکوه شهادت و وصال میرسد، آیا توفیق نظاره بر فروغ تابناک ملکوتی تو را خواهم داشت؟ آماده و مشتاق دیدارم و چه آشنایی شیرین و روح افزاست آن لحظهای که لبیک گویانه، عاشقانه و با حالت تقرب وار حین پاسبانی از حریم قرآنت تیر و ترکش دشمنانت بدنم را پاره پاره کرده و شعاعی از کمال اعلایت بر همه سطوح روحم تابیدن میکند و در حال روسیاهی و کثرت گناهان، صفات رذیله ای با آموزشت که در آن لحظه جز تو و جهانی نورانی چیز دیگری نمی بی نم با قلب سلیم و فکر صائب در فضای ملکوتی معبودم، سوی معراج شرف پر می کشم. این دیده، را از بصیرت عاشقانت چون مست و سبک بالند. آری انسان به اندازه نیازهایی که در خویش احساس میکند انسان است سطح تعالی و درجه کمال هر انسان را با درجه تعالی و کمال نیازهایی که دارد و کمبودهایی که در خود احساس میکند اندازه گیری میشود. کسانی که تمام جهش اندیشه و دیدشان تا چهاردیواری خانه و محله شأن بیشتر کشش ندارد هرگز احساس عقب ماندگی، انحطاط و هراس از ابتذال ندارند. کسانی از ابتذال وحشت داشته و از سقوط میهراسند که قله کوه را ببینند و این چنین است دوست داشتن و شاهد جمال یار و درک زیبایی اشک و عشق وصال به منزل گاه خورشید، ولی کسانی که {…} ارتفاعی یک متر و دو متر را بیشتر احساس نمیکند. احساس غرور و توفیق و پری میکند و روحشان تشنه و دلشان نیازمند سیراب عشق کمال نیست. و کوهوار حیطه خود را پیله می تنند گواه اینکه انسانیت در خودشان خلاصه شود امت امام میدانند که تمام عزیزان شهیدشان دارای یک هدف و آرمان، و پیام و رسالتشان نیز به امت و جهانیان یکی بوده و هم صدا گویند (حفظ اسلام و انسانیت و آزادی مقرون ایمان و عشق و ایثار و خون است) باید در رگهای پیکر اجتماع و خونهای تازه ریخته شود تا اسلام و جامعه اسلامی را به تحری و جوشش هر چه بیشتر علیه ظلم و تعدی درآورد. پس بکوشیم که عمل را برای خدا خالص کرده و تنها برای او بجنگیم و از غرور و نخوت بپرهیزیم. بدانیم که این ما نیستیم که بر مردم منت گذاشته و به جبهه آمدهایم. بلکه خداوند تبارک و تعالی است که بر ما منت نهاده و توفیق جهاد در راهش را به ما بندگان درگاهش عطا کرده است. در نمازجمعه و جماعات و اماکن مذهبی، سیاسی و در میادین مختلف رزم که عاملی مستدل در جهت پیشرفت اسلام و تحکیم و تثبیت انقلاب اسلامی است با حضور خود و با قوی ساختن قدرتهای ایمان، جسم و ابزار، علم و آگاهی و عقلمان، که یک عمر مبارزه تا محو تمام مظاهر شرک و الحاد و رفع فتنه از جهان در پیش داریم مهیاتر شویم. از خانواده محترم خود میخواهم که رسالت خون شهیدان را که همان تداوم انقلاب اسلامی است سرلوحه زندگی خود قرار داده و ثابت قدم بوده و برای من طلب آمرزش کنند. فرزندانتان را حسین وار و زینب وار تربیت کنید و صبر را پیشه خود سازید که «فبشرالصابرین» «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» پس شهادت ده صابران را آنان که چون ایشان را مصیبتی رسد گویند به درستیکه ما از آن خداییم و به سوی او بازگشت کنندگانیم.
از خانواده، خویشاوندان و دوستان حلالیت میطلبم.
خدایا دست نیاز به سوی رحمتت دراز کردهام که دامنه آن فراخنای گیتی را فرا گرفته است. از سر گناهانی که مرتکب شدهام و از خطاهایی که انجام دادهام درگذر، به تو نزدیکی می جویم وبه وسعت خودت مرا به جوار قربتت نزدیک و با موفقیت ملحق ساز.
بارپروردگارا به آن رحمت بی انتهایت که همه موجودات را دربرگرفته و به آن نامهای نیکت که در همه ارکان هستی تجلی نموده تو را گواه میگیرم که جندالله را با سوگند به ثارالله در لشکر روح الله برای شکست عدوالله و استقرار حزب الله، زمینه ساز حکومت جهانی بقیه الله است حمایت کن.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. آمین یا رب العالمین
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته شهریورماه ۶۴ سنندج احسان الله رفیعی آرانی