شهید بهمن اردستانی

تعداد بازدید:۵۴
شهید بهمن اردستانی

کارمند انتشارات دانشگاه علوم پزشکی تهران

تاریخ و محل تولّد: ۶ تیر ۱۳۳۵، تهران

تاریخ و محل شهادت: ۳۱ مرداد ۱۳۶۲, جوانرود کردستان

مزار: بهشت زهرا، قطعه ۲۸، ردیف ۴۵، شماره ۲۰



زندگینامه

‌‌‌‌‌‌‌
بهمن اردستانی در ششم تیرماه هزار و سیصد و سی و پنج در محلّۀ نازی آباد تهران در یک خانواده با وضعیت مالی متوسّط به دنیا آمد. او پس از سه دختر به دنیا آمد و یکی دیگر از خواهرانش هم بعد از او پا به عرصۀ گیتی نهاد. خانواده و فامیل علاقۀ خاصی به او داشتند. او از سنین نوجوانی علاقۀ زیادی به امام حسین (علیه السّلام) و مراسم عزاداری ایّام محرّم داشت. هر سال، با شروع مراسم محرّم و صفر، شوق زیادی برای عزاداری در او به وجود می‌آمد و به رفتن هیأت و مسجد و تکیه اکتفا نمی‌کرد. او می‌خواست هر چه بیشتر علاقۀ خود را به ائمّه (علیهم السّلام) نشان دهد. به همین خاطر، بچّه ها را دور خودش جمع می‌کرد و در زمین خالی کنار خانه شأن تکیة جوانان را دایر می‌کرد. کم‌کم، هر سال این تکیه بزرگ‌تر می‌شد تا این‌که آن زمین ساخته شد و این تکیه به خانه بزرگ یکی از همسایه‌ها منتقل شد و با همان نام (هیأت جوانان نازی آباد) برنامه‌های خود را گسترش داد. برنامه‌های وسیع و گسترده‌ای هر سال در ایام محرم و صفر در آن خانه برقرار بود و سال‌ها بانی این هیأت، شهید بهمن اردستانی بود. شاید همین امر در وسعت و گستردگی برنامه‌هایی که هر سال در ایام محرم و صفر در آن برقرار بود، مؤثر واقع می‌شد. این هیأت که در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی پایه‌گذاری شده بود، هنوز هم بعد از گذشت سال‌ها به نام هیأت جوانان نازی‌آباد برقرار است.

شهید بهمن در سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی رفت و بعد از دوران سربازی در انتشارات دانشگاه علوم پزشکی تهران مشغول به کار شد. سال ۱۳۵۷و در جریان به اوج رسیدن انقلاب اسلامی نقش بسزایی در راه اندازی تظاهرات در محل زندگی خود داشت. در روزهای پیروزی انقلاب و با اوج گرفتن درگیری مردم با نیروهای مسلّح رژیم شاهنشاهی، با جمع آوری ملحفه و دارو از همسایه‌ها و محل‌ه ای دور و نزدیک، به همراه دیگران به زخمی ها کمک می‌کرد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با شروع جنگ تحمیلی، نام خود را در بسیج دانشگاه علوم پزشکی تهران نوشت و با اینکه تنها یک سال و اندی از ازدواج او می‌گذشت، برای برپا نگه داشتن پرچم اسلام، به جبهه رفت.

سرانجام در یکی از مأموریت‌هایی که به یکی از مناطق کردنشین، (جوانرود) رفته بود، مورد حملة نارنجک و تیربار گروه کومله قرار گرفت و به درجة رفیع شهادت نائل گشت.