شهید حسن مظفر

تعداد بازدید:۶۳
شهید حسن مظفر

شهید حاج حسن مظفر در سال ۱۳۳۴ هجری شمسی در مامازند ورامین در یک خانوده مذهبی و متدین به دنیا آمد و در سال ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد به همراه دو برادر دیگر خود حاج رضا و علی به شهادت رسید.

در همان جا دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را سپری می‌کند. در سال ۱۳۵۴ در رشته هنر مربوط به صدا و سیما و در سال ۱۳۵۵ در دوره کارشناسی مربوط به وزارت نفت قبول می‌شود، ولی نمی‌پذیرد.در سال ۱۳۵۶ در رشته ریاضی کامپیوتر دانشگاه تهران قبول می‌شود و ادامه تحصیل می‌دهد، اما به لحاظ تلاش در مسائل سیاسی و اداری و انقلاب و جنگ و استفاده از مرخصی‌های تحصیلی اضطراری، تحصیل او به ۱۱ سال بعد و تقریباً تا قبل از شهادتش به طول می‌انجامد.
سازش ناپذیری با ضدانقلاب و سرمایه دارها و طاغوتیان از خصوصیات بارز این شهید بود.ایشان با تمام وجود عاشق مستضعفین بود و بارها بیان نموده بود که شیرین‌ترین لحظات زندگی من زمانی است که مستضعفی به حقش برسد یا من بتوانم حقش را احقاق کنم.او مدیری قاطع و منظم بود و در کارها پیگیری عجیبی داشت. در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ نقش بسزایی داشت و یکی از افراد فعال تشکیل دهنده تظاهرات و راهپیمائی ها علیه رژیم منحط پهلوی در منطقه بود.
او در جنگ، دلاوری سلحشور و شجاع بود. با صدور فرمان حضرت امام خمینی (ره) و دعوت از مردم جهت کمک به سنندج و آزادسازی شهرهای بوکان، سقز و مهاباد به کردستان می‌رود و مدتی به مبارزه می‌پردازد و در آنجا همراه شهید حسن قمی به تشکیل پیشمرگان کرد مسلمان می‌پردازد.در عملیات خیبر مجروح شیمیایی می‌شود به نحوی که تمام بدن و صورتش سیاه شده و چشمانش مدتها بینایی نداشت. مسئولیت ایشان در این اواخر عضو انجمن اسلامی و جهاد دانشگاهی مسئول امور اداری دانشگاه – عضو هیئت رسیدگی به تخلفات اداری کارکنان دانشگاه تهران – بازپرس زندان‌های قصر و اوین – راه اندازی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استان‌ها – عضو ستاد نماز جمعه منطقه پاکدشت بود. ایشان در روز آخر که به جبهه اعزام شدند فرمود: مادر ما می‌رویم و شما از فردا صبح به گلزار شهدا می‌روی و سه قبر به این مقدار (با دستش اندازه را مشخص کرد) برای ما آماده می‌کنی سپس وقتی ما را آوردند به نوبت و به ترتیب من اول و سپس برادرم علی و سپس برادرم رضا را دفن می کنی… البته چنین هم شد و به وصیت او عمل گردید.
برادرانش شهید علی و شهید رضا بر بالین سرش حاضر می‌شوند و او را می‌بوسند و می بویند و شهادتش را تبریک می‌گویند و بلافاصله سنگر می‌گیرند و به رزم بی امانشان ادامه می‌دهند تا آنها نیز یکباره و با هم به شهید حسن ملحق می‌شوند و هر سه با هم در جوار رحمت حق آسوده می آرمند.
شهید حسن متاهل و دارای یک فرزند پسربه نام محمد و دو فرزند دختر به نامهای مریم و زهرا می‌باشد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
منبع: نرم افزار چند رسانه‌ای شهیدان مظفر

‌‌‌‌‌‌‌