شهید عطاالله سروش
دانشجوی مقطع کارشناسی رشته مدیریت دولتی
تاریخ و محل تولد: اول مهر ۱۳۳۹، محلات
تاریخ و محل شهادت: ۴ دی ۱۳۶۵، شلمچه، کربلای ۴
مزار: گلزار شهدای محلات
زندگینامه
دراول مهرماه ۱۳۳۹ فرزندی به نام عطاءالله در یک خانواده مذهبی در شهرستان محلات چشم به جهان گشود و از هوش و استعداد وافری برخوردار بود به طوری که از همان اوایل کودکی آینده درخشانی برای او پیش بینی می شد. او در ۶ سالگی وارد دبستان عنصری محلات شد. دوره متوسطه را در رشته خدمات با نمرات عالی به پایان رسانید. سپس در سال ۱۳۸۵ و در سن ۱۹ سالگی در کنکور شرکت کرد و در دانشگاه تهران و در رشته مدیریت وعلوم بازرگانی مشغول به تحصیل شد. تا اینکه در سال دوم تحصیلش دانشگاه به علت انقلاب فرهنگی تعطیل شد و او در مدت تعطیلی دانشگاه ها با جدیت تمام به فراگیری علوم عربی و دینی در حوزه علمیه محلات به زعامت حجت الاسلام حاج آقا طه مقدسی امام جمعه محترم محلات پرداخت. وی علاوه بر درس خوندن در هیأت ۷ نفره واگذاری زمین محلات و درشورای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خمین و پایگاه شهید رجائی محلات فعالیت داشت سپس بر حسب ضرورت و وظیفه شرعی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا اینکه مجدداً ًدانشگاه ها بازگشایی شد و از این پس عطاءالله علاوه بر خواندن دروس دانشگاهی به فراگیری علوم دینی در مدرسه آقای مجتهدی واقع در تهران پرداخت. او در دانشگاه عضو فعال انجمن اسلامی و مدرس قرآن برای خواهران و برادران بود. عطاء سراپای وجودش مملو از عشق به الله و رسول و ائمه اطهار و امام خمینی بود، او در جهاد اکبر موفق بود زیرا در تمام زندگی غرور و تکبر و خودپسندی و مقام پرستی را به خود راه نداده، امر به معروف و نهی از منکر را سرلوحه کارهایش قرارداده بود، از غیبت و تهمت دوری می جست و همه را به قرائت قرآن و نهج البلاغه و احکام شرعی تشویق می کرد او تولی و تبری را خوب انجام می داد، از منافقین بیزار و همیشه با آنان در ستیز بود عطاءالله رفتن به جبهه ها را بنا به فرموده امام از اهم واجبات می دانست به طوریکه از ابتدای جنگ تا شهادتش جمعاً ۶ بار و به مدت ۱۸ ماه در جبهه ها حضورداشت. او هر کاری را برای رضای خدا انجام می داد و آرزویش وصال به درگاه الله بود. در مرتبه ۶ عطاءالله که همیشه در عشق به جبهه رفتن و لبیک گفتن به فرمان امام عزیزمی سوخت با احساس بهبودی از ناحیه پا حرکت دیگری را آغازکرد و او توانست با رضایت و زهد و تقوا خودش را برای رضای خدا و لقای او آماده و مستعد و سرانجام پروانه وار در آتش عشق الهی سوخت و به وصال معشوق ابدی و لایزال پیوست. ما بستگان عطاء اگر چه در سوگ و ماتم وی به سر می بریم وای از اینکه او توانست به درجه والای شهادت نائل گردد خرسندیم و به روان پاکش این موفقیت را تبریک می گوییم چرا که او به مملکت اعلا عروج کرد و ما در جهان مادی مانده وحسرت می خوریم امیدواریم که خداوند توفیق ادامه راه او و دیگر شهدای اسلام را به ما عنایت فرماید. خداوندا این هدیه و قربانی را از ما بپذیر، در ظهور حضرت مهدی تعجیل بفرما، به امام امت طول عمر عنایت کن، رزمندگان عزیز را به پیروزی نهایی برسان، دشمنان اسلام و منافقین را نابود فرما، به اسرای ما خلاصی و به مجروحین و معلولین ما شفا عنایت فرما
وقاتلوا هم لا تکون فتنه
ازدارخوین تا شلمچه
درزمانی که دشمن جهانخوار آمریکا که همان دشمن اسلام وقرآنند نتوانست پیروزی ملت ایران را تحمل کند ناچار به وسیله حزب بعث عراق به سرکردگی صدام لعنتی به کشور جمهوری اسلامی حمله ور شد و درآن موقع امام امت و رهبرکبیر انقلاب از ملت ایران به خصوص جوانان متعهد خواست در مقابل دشمن ایستادگی و مقاومت نموده و پوزه دشمن را به خاک رسانند برادر عطاءالله سروش که ۲۰ سال داشت و مقلد امام خمینی بود خود را موظف دانست که به ندای امام لبیک گوید و با دیدن آموزش های نظامی برای اعزام به جبهه حق علیه باطل آماده گردید و درتاریخ ۵۹/۷/۲۳ با ثبت نامه در بسیج به همراه دیگر برادران از جمله شهید پورآغاسی و شهید سعید افغانی و دیگر یاران امام عازم جبهه دارخوین شد که دشمن تاآنجا پیش آمده بود وتا تاریخ ۵۹/۱۱/۲۲ به مدت ۴ ماه درآن جبهه بود و دوستانی که با او بودند تعریف می کردند که برادر عطاءالله در رزم با شدمن عزمی راسخ و تسلیم ناپذیر داشت. بار دوم در تاریخ ۶۱/۱/۵ او در جبهه های جنوب حضور یافته و موفق شد در عملیات بیت المقدس که منجر به آزادی خرمشهر گردید شرکت جوید هم رزمانش منتقل می کردند که وقتی حمله شروع شد و فرمانده آنها زخمی گردید ماموریت فرماندهی را به عطاءالله واگذارمی کنند و او با شجاعت تمام به شکار تانک های عراقی می رود تا سرانجام در اثر ترکش خمپاره دشمن و موج انفجار مجروح و بر زمین می افتد وقتی یارانش بالای سر او می رسند گمان می کنند که او به شهادت رسیده ولی خواست خدا بود که او در آن حمله فقط مجروح گردید عطاء را به پشت جبهه رسانده و با هلکوپتر به بیمارستان انتقال داده می شود پس از درمان اولیه در حالت بی هوشی به بیمارستان دکتر بهشتی شیراز برده می شود و تحت عمل جراحی قرار می گیرد او در اثر همین زخم ها خیلی ضعیف شده بود تا جائیکه دوسال طول کشید تا توانست به حالت اولیه برگردد. مرتبه سوم در تاریخ ۶۴/۴/۲۰ عازم جبهه در کردستان گردید و این ماموریت از طرف حوزه علیمه و آقای مجتهدی به او داده شده بود تا به تبلیغات مذهبی بپردازد و این ماموریت تا تاریخ ۶۴/۶/۲۱ ادامه داشت.
مرتبه چهارم در تاریخ ۶۴/۱۲/۱۴ او با استفاده از تعطیلات نوروزی دانشگاه عازم جبهه های جنوب می شود و در جزیره مجنون در اثر ترکش از زیر زانو مجروح گردیده و به عقب برده می شود و جهت مداوا به بیمارستان دادگستری تهران انتقال می یابد با عمل جراحی مکرر دوباره استخوان پا جوش می خورد و او می تواند با عصا راه برود عطا با احساس درد و رنج از ناحیه پا مدتی نمی تواند در جبهه ها شرکت کند و به وظائف شرعی خود عمل نماید. مرتبه پنجم در تاریخ ۶۵/۴/۱ بعد از تعطیلی دانشگاه به عنوان پاسدار افتخاری به مدت ۶ ماه تاریخ ۶۵/۹/۲۰ درقرارگاه نجف اشرف باختران در قسمت سازمان دهی مشغول خدمت میگردد تا دین خود را هر چه بیشتر نسبت به اسلام و قرآن ادا کرده باشد. مرتبه ششم برادرعطا که همیشه در عشق به جبهه رفتن و لبیک گفتن به فرمان امام عزیز می سوخت با احساس بهبودی از ناحیه پا حرکت دیگری را آغاز کرد و در تاریخ ۶۵/۹/۲۹ با گرفتن ماموریت یک ماهه از قرارگاه نجف اشرف برای لشکر علی ابن ابیطالب خود را به خاک خونین جنوب می رساند و چنان سریع این حرکت را برای رسیدن به معبود خود آغاز کرد که شبانه خود را از باختران به محلات رساند پس از دیدار با خانواده اش و آشنایان بعد از ظهر همان روز به شهر قم حرکت کرده و پس از زیارت حضرت معصومه (س) به طرف جنوب حرکت می کند و وقتی به قسمت مربوطه می رسد و خود را معرفی می کند متوجه می شوند که برادران رزمنده برای عملیات به مقر تاکتیکی عزیمت کرده اند و فوراً با یکی از برادران خود را به مقر می رساند و سرانجام در ساعت ۶ بعدازظهر روز ۶۵/۱۰/۳ با برادر اسماعیل نادری فرمانده گردان امام حسین (که از قبل در کردستان با ایشان بوده) ملاقات می کند و می گوید طبق قرار قبلی من خودم را به عملیات رساندم ایشان به عطا می گویند ما چند ساعت دیگر قرار است عملیات را آغازکنیم و سازماندهی نیز به عمل آمده ولی حالا که شما اصرار دارید با ما باشید بروید تعاون لباس و پلاک بگیرید و آماده شوید این بارعطا بر خلاف دفعات قبل با لباس جدید یعنی لباس غواصی آماده می شود تا به دیدار معبود خود بشتابد تا شاید این بار خداوند او را به مهمانی خود بپذیرد و مسئولیت پیک گردان به او داده می شود و نام عملیت کربلای۴ و در منطقه شلمچه بوده و نیروهای خط شکن در حمله شرکت نموده و با یورش به قلب دشمن در ساعت ۹ همان شب عملیات آغاز می شود و چون دشمن اطلاع پیدا کرده بود زودتر آتش می ریزد ناچار دستور عقب نشینی صادرمی گردد برادر عطاءالله در همان شب با زخمی شدن از ناحیه کتف راست و پهلو به شهادت می رسد و چون عراقی ها آنجا را می گیرند پس از ۱۵ روز عملیات کربلای ۵ آغاز شد و منطقه عملیات کربلای ۴ آزاد می گردد و چون برادر عطاء الله پلاک شناسایی نداشته جزو مجهول الهویه ها به سرد خانه منتقل می شود بعداً با همکاری تعاون سپاه شهرستان محلات و یکی از اعضای خانواده او در معراج شهدای اهواز شناسایی و بعد از ۴۰ روز به شهر خود محلات آورده می شود و در جوار دیگر یاران امام در گلزار شهدا با احترام تمام به خاک سپرده می شود.
گزیده ای از وصیتنامه شهید
وصیت نامه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
آغاز می کنم وصیت خودم را با نام خداوند عزیز و قوی که همه جهان مخلوق اوست و به اراده ای که کرده است آنها را خلق نموده است و در میان مخلوقاتش به انسان گوهره و جوهره ای داده است که آن از روح پاک خودش می باشد و بر همین اساس است که او را خلیفه خود روی زمین قرار داده است. ارزش بندگان خداوند هنگامی که در جهت تعالی قرار می گیرند که بکوشند و سعی نمایند خودشان را بشناسند و قوه های نهفته در ذاتشان را متبلور کنند و این تبلور تخلق به اخلاق الله می باشد و سلام به پیامبران و همه راه یافتگان به آستان الهی، سلام بر پیامبرگرامی اسلام (ص) سلام بر علی سلام بر حسین سلام بر عباس و۷۲ شهید مجاهد کربلا و سلام بر همه شهدای اسلام. سلام و دورد بر مهدی (عج) و امام امت خمینی کبیر و سلام و درود بر مردان خدا و عابدان و زاهدان جبهه ها و سلام و درود بر شهدای ۷۲ تن ایران و سلام بر شهیدان شهرمان سلام بر شهیدان مجاهد و مبارز و متقی و مومن رزمنده حق اسلام رزم آوران کفر ستیز ایران که یاوران مهدی و سربازان امامند.
این بنده عاصی و خاطی در درگاه خداوند تعالی معذورم که نه تنها نتوانستم او را بشناسم بلکه پیامبران و امامان معصوم او را هم نشناختم و به آیات و نشانه های او هم مسلح نشدم و هر چه با عدن انجام مسئولیتم هم دارم از لطف خداوند است. از امام عزیز عذر می خواهم که نتوانستم او را بشناسم و از حضرت مهدی هم عذر می خواهم که نتوانستم ایشان را هم بشناسم و به توصیه ها و راهنمایی های ایشان عمل نمایم. از پدر و مادرم و برادران و خواهر محترمم هم پوزش می طلبم که نتوانسته ام به وظیفه ام در مقابل ایشان عمل نمایم. بارالهی من چه وصیتی دارم که بکنم وقتی آن همه وصایای ارزنده و توصیه های گرانقدر و آیات و نشانه های بی شمار بر همه جلوه گر است که چون خود را بیایند تو را خواهند شناخت و به عالی ترین درجان نائل خواهند گشت و قرآن کریم کتابی است از خداوند متعال برای هدایت بندگان.
ای برادران و خواهران: هرچه می توانید با این کتالب مأنوس شوید و با آگاهی به آن عمل کنید نهج البلاغه را که بیانات امامی معصوم که با تقوی و زهد و با رزم و نبرد و خود پیمودن راه خدا را به ما می آموزد به استفاده خود درآورید. ماشاءالله به اسلام که برای همه امور انسان ها برنامه دارد اسلام را باید هر چه بیشتر شناخت باید تقوا پیشه کرد تا هر چه بیشتر علم به خدا یافت. در این موقعیت که احتمال می دهم آخر عمرم فرارسیده است این چند کلمه را نوشتم:
به همه خانواده های شهداء و رزمندگان و اسرا و مجروحین سلام و دعا می رسانم و از همه ملت مسلمان ایران التماس دعا برای امام و رزمندگان را می نمایم و از مردم شهرمان می خواهم که به عالم جلیل القدرشهرمان «حاج آقا طه مقدسی» که نعمتی از نعمات خداوند است در نزدشان واقف باشند و از او خوب استفاده نمایند و به وظیفه خودشان در مقابل اسلام و امام و روحانیت خوب عمل نمایند که خوب عمل کرده اند و می کنند. از پدرومادروخانواده وفامیلم التماس دعای خیردارم ومی خواهم که اگر شهید شدم به شهادت من افتخار کنید که از نعمات خداوند بوده است برای ایشان.
عطاء الله سروش ۱۳۶۱/۹/۱
وصیت نامه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه شهید عطاءالله سروش
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ
با حمد و سپاس خداوند متعال خالق یکتا که همه جهان هستی متعلق به اوست خداوندی که بر ما منت نهاد و در میان همه ادیان اسلام را به ما عطا فرمود تا لایق انس و قرب خودش گردیم و در این مدت و جریان سلسله انبیاء را یکی پس از دیگری در تکامل دین مبعوث نمود تا بالاخره خاتم الانبیاء حضرت محمد مصطفی را به عنوان پیامبر اسلام مبعوث و بر رسالت نمود و دین او را دین مقبول خودش برای جهانیان قلمداد نمود و مابقی را لغو و بی اساس عنوان نمود.
وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ
خداوندی که اظهار فضل نمود و ما انسان ها را (که چون به وجودمان بنگریم از ذره ای آب گندیده به وجودمان آورده ای و هم اکنون در پشت ظاهرمان چنان وضعیتی است که نمی خواهیم لحظه ای نگاه کنیم) مورد عنایت واسعه خود قرار دادی و دین و ایمان و رسول دادی و گفتی اگر کوشش کنی به لقای من قادر متعال می رسی و در قرب خودم هم جایت می دهم. الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الحمد لله الرحمن الرحیم و اصلاً انسان را به عنوان خلیفه خود روی زمین مستعد ومهیا گردانیدی وزمینه های کسب صفات خودت را به طور نسبی در ایشان ایجاد نمودی.
حمد وسپاس خداوندی را که با شناساندن خودش به یکتائی وحضرت محمد را به عنوان رسولش معاد را هم به آدمیان گوشزد نمود و برای استمرار برخورداری از این مواهب امامان (علیهم السلام) را برای مسلمین قرار داد و دوازدهمین ایشان را عمری طولانی عطا نمود تا موجب سعادت و برخورداری مردمان گرداند. خداوندی که اظهار فضل نمود و ما انسان ها را (که چون به وجودمان بنگریم از ذره ای آب گندیده به وجودمان آورده ای و هم اکنون در پشت ظاهرمان چنان وضعیتی است که نمی خواهیم لحظه ای نگاه کنیم) مورد عنایت واسعه خود قرار دادی و دین و ایمان و رسول دادی وگفتی اگر کوشش کنی به لقای من قادر متعال می رسی و در قرب خودم هم جایت می دهم.الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الحمد لله الرحمن الرحیم.واصلاً انسان را به عنوان خلیفه خود روی زمین مستعد و مهیا گردانیدی و زمینه های کسب صفات خودت را به طور نسبی در ایشان ایجاد نمودی. اللهم انا اشهد ان لااله الا انت و محمد (ص) بحق.
اشهد ان علیا امیر المومنین ولی الله و امامی و اشهد ان حسن ابن علی (ع) حجت الله و امامی و اشهد ان حسین ابن علی (ع) حجت الله و امامی و اشهد ان حسین ابن علی (ع) حجت الله و امامی و اشهد ان محمد ابن علی (ع) حجت الله و امامی و اشهد ان جعفر ابن محمد (ع) حجت الله و امامی و اشهد ان موسی ابن علی (ع) حجت الله و امامی و اشهد ان موسی الرضا (ع) حجت الله و امامی و اشهد ان حسن ابن علی (ع) حجت الله و امامی و اشهد ان بقیة الله الامام المهدی (ع) حجت الله و امامی
امروز که می خواهم این وصیت نامه را بنویسم چون به نعمات بی حساب خداوند خودش و دادن اسلام و فرستادن پیامبر و قرار دادن امامان و انقلاب اسلامی و رهبریت امام خمینی و راهنمایی های روحانیت و خادمیت مسئولین که زمینه ساز کمال انسان و تعالی ارزش های می باشد توجه می کنیم و در مقابل به اعمال و کردار خود می نگریم در پیشگاه احدیت شرمنده و سرافکنده ام و از درگاه پر از مهر و لطفش طلب مغفرت و عفو می نمایم و از او می خواهم که با فضلش و نه با عدلش با من رفتار نماید آری اسلام طلیعه دار هدایت و سوق انسان به کمال و سعادت است و دشمنان از آمریکای جنایتکار، صهیونیست ها و مارکسیست ها و سایر جنایتکاران مکرر تاریخ درصدد تامین خواسته های شیطانی خود که منتهی به سقوط و دنائت خودشان و سیر به منجلاب فساد و تباهی می گردد هر نغمه مخالف مطامع پست خود را در نطفه خفه می کند اما این مرتبه با عنایت و یاری خداوند و رهبری مردی وارسته و مجاهد از تبار حسین (ع) و امتی شریف و ایثارگر بساط تجاوز و تعدی ایشان می رود که در همه عالم نیست و نابود می شود و در مقدمه این بساط نور آزادی و استقلال و شرافت ملت ها انقلاب پیروزمندانه اسلامی ایران را شاهدیم که چون کوهی استوار و در مقابل همه کفر سرفرازانه ایستاده است و نوید فتح و پیروزی را به همه محرومین و مظلومین با آوای رسا می رساند.
خوشبختانه ای سعادت عظیمی که که تحقق اهداف الله در کوه زمین یعنی رسانیدن به جایگاه بندگی و خلیفه الهیش که با داشتن امکان درک حقایق و قدرت آزادگی و استقلال و فکر کردن به مصالح خود میسر است و در وهله اول بود روش امت اسلامی به رهبری امام خمینی قرار گرفته است و ما مسلمانان ایران با استعانت از الله که صاحب همه قدرت هاست تا دم آخر و آخرین نفر به این سعادت واقفیم و امید دشمان اسلام را از هر گونه تجاوز و تعدی به ناامیدی مبدل می سازیم و مرگ در راه تحقق اهداف را شهادت وکمال سعادت تلقی می نماییم و راغب آنیم.
عطاءالله سروش ۱۳۶۴/۱۲/۲۱