شهید منصور فاتحی نصرآبادی

دانشجوی کارشناسی رشته الهیات و معارف اسلامی

تاریخ و محل تولد: ۱۰ مهر ۱۳۳۷؛ اصفهان

تاریخ و محل شهادت :۱۷ خرداد ۱۳۶۵، عملیات والفجر ۸، فاو

مزار: گلستان شهدای اصفهان

زندگینامه

شهید منصور فاتحی در سال ۱۳۳۷ در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد.وی بر اثر شرکت در محافل مجالس مذهبی و همچنین ارتباط با برادران مبارز شهر, به تدریج به ضرورت و لزومآشنایی با اسلام پی برد.

طی چند سال زحمت توانست با کمک دوستان به تشکیل هسته های مبارزاتی در اصفهان بپردازد.تکثیر اعلامیه و نوارهای سخنرانی امام خمینی و شرکت در تظاهرات و راهپیمائیها و براندازی مراکز فساد از جمله فعالیتهای او در دوران قبل از انقلاب بود. بعد از انقلاب اسلامی با توجه به لزوم حفظ انقلاب و دستاوردهای آن همچنین نیاز شدید انقلاب به کادرها و عناصر همه جانبه اقدامات وسیعی را در امد کادرسازی شروع نمود و از عهده مسئولیت کوشش جهت رفع محرومیت از مناطق محروم و دورافتاده کشور چون سیستان و بلوچستان و خوزستان … توانست به خوبی برآید.در دوران جنگ تحمیلی اهتمام خو را در جذب کردن و متشکل ساختن نیروهای مستعد برای اعزام به جبهه به کار گرفت.و در دو جبهه فرهنگی, سیاسی مبارزه خود را آغاز طی مسافرتهایی که به کشورهای پاکستان, ترکیه, سوریه داشت در معرفی انقلاب توانست نقش موثری ایفا کند.همچنین در امور اجرایی به خصوص جهاد سازندگی, بازسازی و نوسازی کشور به همکاری پرداخت. در زمینه تحصیل علوم و معارف دینی وی دروس حوزوی را تا حدود سطح ادامه داد و همزمان در سال ۵۸ در رشته الهیات دانشگاه تهران هم مشعول تحصیل در آخرین اعزامش به جبهه دانشجوی سال چهارم دانشگاه بود که در هفدهم خرداد سال ۶۵ در عملیات والفجر ۸ در شهر فاو به درجه رفیع شهادت نائیل آمد برادرش مسعود نیز به شهادت رسیده است.

گزیده ای از وصیت‌نامه شهید

چون اکنون که اینها را می خوانید حضور ندارم, این را می گویم: در بهترین لحظات از حالت روحی که قرار می گرفتم, تنها خواسته ام از خدا (با توجه به اینکه معتقدم قدمی برای شهادت نباید برداشت و باید در جهت تحقق حکومت اسلامی حرکت کرد) شهادت در راهش بود.چون که عرضم به خدا این است که خدایا اینها (همرزمانم) در دنیا کسانی بودند که انیس و مونس هم بودیم آنهم فقط به خاطر پیوندی که در ارتباط با تو در میان ما ایجاد شده بود.حالا چطور ممکن است در آخرت در کنار هم نباشیم.

تنها هواهشم از دوستانیکه" منهم من ینظر" هستند این است که محبت و صمیمت را در بین خود بیشتر نمایند وآن چنان باشند که این جمع در آن دنیا هم به همین شکل باشد و دوستان در کنار یکدیگر.بامید آن روز ….