شهید مرتضی پالیزوانی

تعداد بازدید:۲۸
شهید مرتضی پالیزوانی

دانشجوی  مقطع کارشناسی رشته  فلسفه

تاریخ و محل تولد: 1341، تهران

تاریخ و محل شهادت: 22 13 اردیبهشت 1365،فکه،

مزار: بهشت زهرا(س) – قطعه ۲۴ ردیف ۱۴۳ شماره ۳۷

 

زندگینامه

شهید مرتضی پالیزوانی سال ۱۳۴۱ در تهران دیده به جهان گشود. پدرش حسین و مادرش، حوریجان نام داشت.

در سال‌های آغازین دهه ۵۰، مرتضی با سن کم خود در جلسات سخنرانی مذهبی شرکت می‌کرد. او جزوات و کتب منتشر شده از سوی حسینیه ارشاد را مطالعه کرده و با اظهارنظرها و استدلالات خود، اطرافیانش را متحیر می‌ساخت.

در سال ۵۵ به همراه پدر و مادر به شهر قم مهاجرت کرد و در آنجا وارد مدرسه حکیم نظامی شد و علاوه بر رشته ریاضی و فیزیک به مطالعات دینی و اجتماعی می‌پرداخت و رابطه‌ای تنگاتنگ با طلاب جوان داشت و شهادت حاج مصطفی خمینی شوری تازه در وی آفرید.

مرتضی پالیزوانی به‌خاطر آشنایی دیرینه با استاد مطهری و از طرف دیگر به جهت تاکیدات مؤکد حضرت امام(ره) پیرامون وجوب نشر افکار علامه مرتضی مطهری، مروج و مبلغ اندیشه‌های آن استاد شهید گردید.

در سال ۶۰ وارد سپاه پاسداران شد و در جهت تقویت توان عقیدتی سیاسی برادران سپاهی و بسیجی کوشید.

سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد.

در سال ۶۳ وارد دانشگاه گردید و در رشته فلسفه ادامه تحصیل داد و از همان ابتدا حکمت و فلسفه را به  شیوه تطبیقی مطالعه می کرد.

وی که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافته بود روز دوازدهم اردیبهشت ۱۳۶۵، در فکه بر اثر اصابت ترکش شهید شد. مزار او در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران واقع است.

برادرانش محمد و مصطفی نیز شهید شده‌اند.

 

وصیت‌نامه شهید مرتضی پالیزوانی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود به آقا امام زمان و تنها نائبش حضرت امام خمینی روحی له الفداء و با درود به ارواح طیبه همه شهدای حق، خصوصا استاد بزرگوار من و شما استاد شهید «مرتضی مطهری» که اسلام را به ما آموخت، در دامن امام پرورش یافت و ما را در دامان آثارش پرورش داد.

وقتی نیست تا کامل‌تر بنویسم، سعی براختصار است.

مطالبی که می‌نویسم از روی احساسات نیست، (بلکه) از سر بیداری فطرت خوابم است.

بهترین انسان‌ها در زندگی شخصی‌ام پدر، مادر و همسرم بودند که متاسفانه بیشترین آزار را نسبت به آن‌ها روا داشتم شاید باور نکنند، اما بدانند همان موقعی که آن‌ها را اذیت می‌کردم خصوصا پدر و همسرم، سخت ناراحت بودم، ولی نفسم مانع از ترک آن اعمال می‌شد.

هیچ همسری از همسرم وفادار‌تر ندیدم، او و فرزند یا دو فرزندم پاره‌های جگر من هستند. صاحب اختیار و وکیل و وصی من همسرم تا سن بلوغ محمدم می‌باشد.

البته ان‌شاءالله به پدر و مادر و برادران عزیزم جسارت نمی‌شود و همسرم هم با آن‌ها مشورت خواهد کرد.

… اگر محمدم مایل بود راه پدرش را پیگیری کند از کتبم استفاده کند و بداند پدرش فقط و فقط برای خدا و تحت حکومت مطلق امام خمینی و با اطلاعات اسلامی اینکه از استاد مطهری گرفته بود، شهید شد.

برادران، فامیل، دوستان، پدر، مادر، همسر جز به خدا نیندیشید دنیا دار گذر است.

همسرم دوست داشتم بیشتر با تو سخن می‌گفتم، اما نشد. باید بروم. احساس تنهایی نکن، خمینی پدر محمد است و خدا، ولیِّ همه. همه کسانی که به ناحق به آن‌ها ستمی روا داشته‌ام مرا عفو کنند اگر روز قیامت توانستم تلافی می‌کنم.

اگر خواستید از من تقدیر کنید از فکرم پیروی کنید و به زن و فرزندانم احترام بگذارید، شاید چیز‌هایی را از قلم انداخته باشم ببخشید.

از نظر عبادی بدهکاری زیاد دارم، اما شرمنده‌ام حداقل ۲ ماه روزه و ۲ سال نماز اگر به زحمت می‌افتید، انجام ندهید به خدا واگذارید، گه‌گاه برایم رد مظالم بدهید، اما مکلفتان نمی‌کنم.

امام را، مطهری را دریابید. همسرم می‌دانی چقدر به تو علاقه داشتم، ولی اسلام از شما عزیزتر است.

محمد عاشق تو بودم، ولی افتخار کن که پدرت بداخلاق، بد ایمان نیست بلکه روح خدا خمینی است، راهم را ادامه بده اگر فرزند بعدی پسر بود اسمش را مرتضی بگذارید و اگر دختر فاطمه یا زهرا.

… وقت نیست به برادر احمدی برادرم سلام برسانید او شاگرد حقیقی مطهری است راهش را بگوئید ادامه دهد اگر افتخار داد در مجلسم از مطهری و امام بگوئید، بچه‌های دانشجوی فلسفه راه فلسفی استاد را بروید و لاغیر.

مرتضی پالیزوانی

اردیبهشت ۱۳۶۵