شهید مجید اعرابی

تعداد بازدید:۲۳
شهید مجید اعرابی

دانشجوی مقطع کارشناسی رشته مهندسی منابع طبیعی- جنگلداری

تاریخ و محل تولد:  21 مرداد  1346 ، اصفهان

تاریخ و محل شهادت:  4 دی 1365 ،  ام الرصاص، عملیات کربلای 4

مزار:  گلستان شهدای اصفهان

زندگینامه

شهید مجید اعرابی در تاریخ 46/5/21 در فصل تابستان در خانواده ای مسلمان به دنیا آمد. نام پدرش بهرام و از نیروهای کادر ارتش بود. او که برای پدر و مادر بسیار عزیز بود تحت تربیت صحیحی قرار گرفت و توانست در دوران ابتدایی فردی موفق شود. در دوران انقلاب اسلامی ایشان به شناخت کاملی از رهبر و مقتدایش دست یافت و توانست راه صحیح تر را برگزیند و تلاش او در ادامه تحصیل بیشتر شد.

ایشان همزمان در مسجد محله فعالیتهای متعدد قرآنی و ... داشته و در دوران انقلاب در راهپیمایی ها و تظاهرات حضور فعال داشت. وی بسیار با گذشت بوده و آزارش به هیچ کس نرسید. اهل ریا و دروغ نبود و به هیچ عنوان غیبت نمی کرد.

با شروع جنگ تحمیلی به علت این که سن کمی داشت تلاشش برای اعزام به جبهه به نتیجه نرسید. ایشان با اتمام تحصیلات و شرکت در آزمون سراسری در رشته ی منابع طبیعی پذیرفت شد و بالأخره به سنی رسید که توانست در جبهه حضور یابد. وی در سال 1364 از طرف بسیج به سوی جبهه های جنگ حق علیه باطل شتافت و در لشکر امام حسین(ع)وارد شد. وی پس از چندی به عنوان غواص در گردان یونس مشغول به فعالیت شد .

وی همچنین نقاش بود و کاریکاتورهای زیبایی می کشید. به همین علت در کارهای تبلیغاتی لشکر و نیز ارگانهای مختلف همکاری می کرد.

وی در تاریخ65/10/4در عملیات کربلای چهار و در محل جزیره ام الرصاص در اثر اصابت ترکش، به وصال معبود دست یافت.

پیکر گلگون این شهید بزرگوار در گلستان شهدای اصفهان در جوار دیگر همرزمان شهیدش به خاک سپرده شد.

 

گزیده ای از وصیت‌نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»


چون یاد عزم کوی یار خواهم کرد نفس به بوی خوشش مشکبار خواهد کرد

هر آبرو که اندوختم ز دانش و دین نثار خاک ره آن نگار خاهم کرد

با سلام، اکنون که مشغول نوشتن این وصیت نامه می باشم خود را سزاوار شهادت نمی بینم ولی به رحمت بیکران خداوند دل بسته ام و به آن امید فراوان دارم، خدایا به تو پناه می برم و از تو شهادت در راهت را طلب می کنم و در درجه اول باید بگویم وظیفه همه ما قیام بر علیه ظلم و ستم است و ما باید که ادامه دهندگان خط سرخ شهادت از کربلای حسینی تا نینوای ایران باشیم. مولایم حسین با 72 یار خود در مقابل خیل عظیم مستکبران ایستادگی نمود. می دانید چرا؟

برای این که مرگ با عزت را بر زندگی همراه با ذلت و خواری ترجیح داد و هنوز فریادش از کربلا به گوش می رسد که فرمود هیهات من الذله هیهات و حال که ایران اسلامی از هر سو مورد تهاجم استکبار جهانی قرار گرفته و کافران بعثی وسیله ای شده اند برای مقابله با انقلاب اسلامی باید که با تمام قوا در مقابلش ایستادگی نمود و البته در این راه جان ما هیچ ارزشی ندارد ای کاش صدها جان می داشتم و در این راه فدا می نمودم، آری دنیا فقط محل گذر است محل امتحان است باید که از این امتحان سرافرزا بیرون آئی، باید که از این پیچ و خم ها بگذری از کوچه پس کوچه های عشق عبور نمائی و اگر لیاقت داشتی عاشقانه در راه خدا جان ببازی چه فیضی از این عظیم تر فکر پیوستن به یاران خدا و مبارزه در راه اسلام اشک شادی بر چشمانم نشانده، فقط امید دارم که انشا الله لایق شهادت باشم.

پدر و مادر عزیزم می دانم که از دست دادن من برایتان بسیار ناراحت کننده است. من به شما حق می دهم و می دانم که در این مدت نوزده سال چه رنج ها و عصه هائی برایم مستحمل شده اید با چه زحمتی مرا به مدرسه فرستاده و چه سال هائی که در انتظار ثمره درخت خود نشستید ولی این را بدانید که همه ما رفتنی هستیم، انا لله و انا الیه راجعون و چه بهرت که در سنگر عشق جان ببازی و در راه یاری رساندن به معبودت به دیار باقی بشتابی پس مادرم بی تابی مکن از تو می خواهم که زینب وار در مقابل ناملایمات ایستادگی نمائی. این را بدان که مستضعفان جهان چشم امید به رزم ما دوخته اند و امروز فریاد تمامی مظلومان جهان در مبارزه بی امان ملت ما بر علیه مستکبران و ظالمان متجلی شده است. پس اگر تمامی دشت های سرزمین اسلامی مان پر از لاله های گلگون شود ما را چه باک که هدفی بس والا داریم. بنابراین بکوشید در این راه قدم بگذارید. پستی و بلندی های این راه را در هر نوردید که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها.

برادران عزیزم از شما می خواهم که سنگر علم و دانش را رها نسازید و همواره دعای خیر خود را نثار رزمندگان نمائید از کارهای بیهوده احتراز نموده و نماز را به پای دارید، پدر و مادر عزیزم از شما انتظار دارم که همواره با خوش روئی افراد خانواده را به هم نزدیک تر ساخته و در راه خیر قدم بردارید.

خواهرانم از شما می خواهم که همواره حجاب اسلامی را رعایت نموده و سعی کنید نسبت به تجملات دنیوی بی اعتنا باشید و در تربیت فرزندان خود کوشش نموده و از آنها افرادی مذهبی و با ایمان بسازید. در پایان از شما می خواهم که حلالم کنید و از اقوام و دوستان و قوم و خویش و همه افرادی که از دستم ناراضی هستند بخواهید مرا حلال کنند و از مردم بخواهید هر کسی از من چیزی طلبکار است بیاید و از شما تحویل بگیرد تا مدیون نباشم. امیدوارم در ثواب پیکار با کفار شریک باشید. اگر چنین کنند خداوند از دست شما راضی خواهد بود. انشاالله.

اجرکم عند الله

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

مجید اعرابی1365/10/01

منبع: پرتال شهدای دانشجو