شهید محمد نظری پور

تعداد بازدید:۲۴
شهید محمد نظری پور

دانشجوی مقطع کارشناسی رشته مهندسی معماری

تاریخ و محل تولد: اول اردیبهشت ۱۳۴۱، مشهد مقدس

تاریخ و محل شهادت: ۱۹ دی ۱۳۶۵، شلمچه، کربلای ۵

مزار: حرم امام رضا (ع) -بلوک ۱۱۵- صحن آزادی

 

زندگینامه

روز اول آبان ماه سال ۱۳۴۱ آغازین روز زیستن محمد بود. کودکی او در شهر مشهد و در جوار حرم ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا (ع) سپری شد. مادر همیشه با وضو به او شیر می‌داد و محمد به لطف حق انسانی وارسته از تعلّقات دنیایی بزرگ شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه پیروان قرآن به نام نقویه به صورت جهشی به پایان رساند.
وقتی برای ثبت نام به مدرسه راهنمایی رفت، او را به علت سن کم نپذیرفتند و محمد از این فرصت استفاده کرد و در مدرسه آیت الله میلانی به تحصیل علوم دینی پرداخت. هنگام تحصیل در هنرستان سید جمال الدین اسدآبادی همزمان با اوج گیری نهضت پرشور انقلاب به خیل کثیر یاران امام (ره) پیوست.
بعد از اخذ مدرک دیپلم راهی میادین نبرد حق علیه باطل شد. چندی بعد خبر قبولی اش را در رشته معماری و شهرسازی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران شنید. با شنیدن فرمان امام (ره) در خصوص ارتش بیست میلیونی به عضویت بسیج درآمد.
محمد اغلب در کتابخانه آستان قدس مشغول مطالعه کتب دینی بود و در جلسات مذهبی مهدیّه نیز شرکت داشت.
برای اولین بار در سال ۱۳۶۰ همراه تیپ امام جعفر صادق (ع) از لشکر ۵ نصر به جبهه رفت و در واحد مخابرات مشغول فعالیت شد. او در عملیات فتح المبین، والفجر ۱، کربلای ۴، کربلای ۵ و… حضور یافت. وی در واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۵ نصر مسؤولیت نقشه خوانی و شناسایی را برعهده داشت و ماه‌ها در مصاف با دشمن بعثی در مناطق کرخه نور و… حماسه آفرید.
او بعد از ۵ سال نبرد با صدامیان در عملیات کربلای ۵ در حالی که آرپی جی زن بود در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت در روز جمعه ۱۹ دی ماه سال ۱۳۶۵ با رمز یازهرا (س) به همراه یکی از دوستانش به نام سیدمجید توکلی نژاد در سن ۲۴ سالگی به شهادت رسید.
پیکر او را در تاریخ ۲۴ دی ماه سال ۱۳۶۵ در سالروز شهادت حضرت زهرا (س) در صحن مطهر آزادی حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بلوک ۱۱۵ به خاک سپردند.

 

گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید

پروردگارا، معبودا! ای صاحب خون‌های عاشقان، ای شورآفرین دل‌های عارفان، ای پناه قلب‌های خسته، ای امید دل‌های شکسته، ای رحمان، ای رحیم، با تو سخن می گویم ای همه هستی. عبدی ذلیل همچون پر کاه‌ی با کوهی از گناه از تو طلب مغفرت داریم. بارالها عشقت را چنان با وجودم مخروج کن که همه چیزم عشق تو باشد.
خداوندا پناه بی پناهانی التیام بخش قلب مجروح و بی کسم باش. پروردگارا شکرگزاری را به من بیاموز تا بتوانم در مقابل خون‌های پاک شهیدان احساس مسئولیت کنم. شهیدانی که تو را شناختند و از بهترین سرمایه‌های زندگیشان در راه تو گذشتند و در جوار تو از نعمات الهی متنعم شدند....
برادران و خواهرانم: امیدوارم که اگرچه نتوانستم به شما عزیزان خدمتی کنم لیکن اکنون امیدوارم که شما عزیزان من را حلال کنی. از کلیه دوستان و خویشان و آشنایان تقاضا می‌کنم که اگر خطایی از جانب من نسبت به شما سر زده، شما به بزرگواری خود مرا ببخشید و حلالم کنید...
برادران، قدر نعمات الهی را که اکنون بر سر ما فرو ریخته است، بدانیم و شکرگزار باشید… درصورتی که لایق شهادت بودم و به جوار حضرت حق شتافتم و در صورتی که جنازه ام به دست شما رسید مرا در کنار شهدای عزیزمان در بهشت رضا (ع) به خاک بسپارید. من شما را توصیه به صبر نمی‌کنم چرا که صبر در برابر مصائب است؛ لیکن شهادت من رستگاری و نعمتی بزرگ می‌باشد.
پس شما هم در مقابل این نعمت الهی شکرگزار باشید و از خداوند به خاطر این رحمت الهی سپاسگزاری کنید… ۳۰/۱۱/۱۳۶۱… به تأسی از مولایم حضرت امیر (ع) شما را به تقوای الهی توصیه می‌کنم در زندگی چند روزه دنیا از مسیر الهی منحرف نشوید. در مقابل مشکلات و وساوس شیطانی همچون کوه باشید و صبر پیشه کنید که الصبر مفتاح الفرج، باشد که خداوند شما عزیزان را از متقین و صابرین قرار دهد. در تمام حالات شاکر باشید....
قدر و ارزش شهداء را بدانید و مبادا که رفتار و کردارتان طوری باشد که ندانسته موجب آزردگی شهداء را فراهم آورده باشید به آنانی که هنوز در این مورد در شک و تردیدند، صمیمانه می گویم که چشمانتان را باز کنید و از خداوند طلب مغفرت و طلب چشم بصیر و قلب [پاک] کنید...
چرا که فردای قیامت در پیشگاه خداوندی همه شهداء با قامت گلگونشان از شما شکایت خواهند کرد.
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد ۳۱/۶/۶۵
مطابق با هجدهم محرم الحرام یک هزار و چهارصد و هفت ‌‌‌‌‌