شهید سیدحمدالله عزیزی سوق

تعداد بازدید:۲۵
شهید سیدحمدالله عزیزی سوق

دانشجوی مقطع کارشناسی رشته راه و ساختمان

تاریخ و محل تولد:  1343، بهبهان

تاریخ و محل شهادت:  23 دی  1365 ،  شلمچه، کربلای 5

مزار: گلزار شهدای بهبهان

زندگینامه

شهید حمدالله عزیزی سوق در سال ۱۳۴۳ در شهرستان بهبهان در خانواده ای متدین متولد شد. پس از گذراندن دوره متوسطه در سال ۶۵ در رشته مهندسی راه و ساختمان دانشگاه تهران قبول شد.

شهید معظم حمدالله عزیزی با شروع جنگ تحمیلی در جبهه های شوش، خرمشهر، فاو، مجنون و شلمچه حضور داشت و در عملیات فتح المبین و بدر مجروح گردید. وی در آخرین اعزام به جبهه در عملیات کربلای پنج بر اثر سلاح شیمیایی به درجه رفیع شهادت نائل آمد

گزیده ای از وصیت‌نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

لا اله الا الله، محمد رسول الله، على ولى الله»

«
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ»

درود خدا بر پیر جماران میدان نبرد حق، سلام بر معبر گشایان راه حق، سلام بر فانوس به دستان راه حق که پرده ظلمت را دریده و ما را به آستانه اسلام عزیز یعنى دریاى نور، دریاى شرف و دریاى فداکارى و دریاى وحدت و انسانیت سوق داده‌اند. سلام بر بزرگ ترین نعمت بشریت زمان حضرت امام خیمنى و سلام و درود بر مولاى او حضرت مهدى فرزند عصمت و امامت، سلام بر عزیزان خدا که همچون استخوان در گلوى ظالمانند. سلام گرم فراوان بر خانوده محترم که همیشه بدرقه راهم بوده اند. براى خدمت به اسلام مظلوم و براى فدا کردن خویش، براى حفظ اسلام عزیز. به خدا قسم هدیه می کنم ثواب شهادت خویش را به پدر و مادر مهربانم که تمام فرزندان خود را معتقد و مقید به اسلام تربیت کردید.

چند نکته با خانوده ام: در عزادارى مبادا به خاطر علاقه به من کارى کنید که دستورات اسلام لغو شود. خود را سیلى نزنید و در نمایش نامحرم نباشید. به خدا قسم اگر ما مظلومانه همچون امامان خود شهید شده ایم به خاطر حفظ اسلام عزیز است . اگر چه غم حسین، زینب را همچون کمان خمیده و مو سفید کرد آن چنان که توان نداشت نماز را ایستاده بخواند اما چنان محکم و استوار بود که گویى واقعه اى بر او رخ نداده و همه این ها به خاطر حفظ عزت و شرف اسلام عزیز بود. چقدر سخت است براى یک خواهر که سر عزیزش پرخونى باشد و خود خطبه خوان باشد، در بند اسارت باشد! در عین حال انسان هاى خفته را از بند اسارت واقعى نجات دهد: حسین خون داد و جسمش در زیر سم ستوران له شد و غربت را پذیرفت تا احلام به همه قریب شود.

هر کس بالاخره با عمل خویش که مونس اوست از این دنیا هجرت می کند ولى خوشا به حال کسیکه خداوند نعمت شهادت را به او اهدا کند و اما بزرگ ترین نعمت در دنیا شهادت است. حافظ اسلام و روحانیت باشید که زیرا دنباله رو این ها اسلام را بیمه می کند. اثر یک روحانى عملى انجام دهد که به حیثیت روحانیت ضربه وارد کند ترکش خیانت به اسلام عزیز است. مردم، روحانیت عصب اجتماع است.

پیام دیگر به دانش آموزان و دانشجویان عزیز است که اى برادران و خواهران با تمام جدیت درس بخوانید و فقط نه به خاطر عالم شدن، بلکه به نیت خدمت به مظلومین و نجات کشور از فقر فرهنگى تا خداوند هر لحظه آموزش را براى شما عبادت حساب کند. به فکر مظلومین و ستمدیدگان باشید. به دکترها و پرستارها بگویید که اگر فقط براى خدا کار کنید تنها فرق شما با رزمنده ها در لباس است.

برادران و خواهرانم به فرزندانتان بگویید که عمو یا دایى شما در راه خدا براى دفاع از اسلام مظلوم و قرآن، جهت لبیک به حسین شهید به فرمان امام خمینى و چون عاشق شهادت بود و لحظه شمارى می کرد تا جدش رسول الله(ص) و جده اش فاطمه زهرا(س) را زیارت کند، شهادت را افتخار انتخاب کرده است. به فرزندانتان بگویید که عمو یا دایى شما چون به اسلام ثابت قدم بود و براى لبیک گفتن به نداى حسین عزیز زهرا که او تشنه لبیک بود نه تشنه آب، ما رفتیم تا او را سیر از لبیک کنیم.

پدر و مادر عزیزم مرا ببخشید اگر نتوانستم فرزند خوبى براى شما باشم. از حقى که از این فرزند کوچک دارید بگذرید مرا دعا کنید که خداوند از من راضى گردد. پدر و مادر مهربانم در این صفحه کوچک کاغذ هیچ چیزى نمی توانم در مورد شما بگویم. با توجه به آن زحمات و صبر و گذشت شما، شما پدر و مادرى بودید که حاضر بودید شب گرسنه بخوابید تا ما گرسنه نباشیم. نمی توانم محبت هاى شما را جبران کنم جز یک هدیه کوچک که می توانم به شما تقدیم کنم و آن ثواب شهادت است. دست همه شما به خصوص دست پینه بسته پدر و مادرم را می بوسم تا زمانی که قبر حضرت زهرا(س) مظلوم و گمنام است به هیچ عنوان قبول نمی کنم قبر من بهتر از این عزیزان باشد. قبر مرا با ساده ترین وضع و گِلى درست کنید.

از خدا می خواهم اگر می خواهد فیض شهادت را نصیب من کند، جسد من آن چنان وضعى پیدا کند که در آن دنیا در برابر رسول الله(ص) و حضرت زهرا(س) سرافراز باشم .

منبع: پرتال جامع شهدای دانشجو