شهید منصور اعتمادی فر

تعداد بازدید:۱۷
شهید منصور اعتمادی فر

دانشجوی کارشناسی رشته مهندسی برق

تاریخ و محل تولد: اول اسفند ۱۳۴۰، زواره

تاریخ و محل شهادت: ۱۲ خرداد ۱۳۶۱، در حین مأموریت در قائم شهر

مزار:

زندگینامه

جهادگر فداکار منصور اعتمادی فر در روستای زواره از توابع استان اصفهان پا به عرصه وجود نهاد. از همان دوران کودکی همراه خانواده به اصفهان آمد. از همان اوان کودکی از نبوغ و استعداد و روحیات عالی برخوردار بود و همین باعث شد از ۵ سالگی به دبستان برود و با وجود سن کم از همان اوایل نهم و درک و اخلاق و رفتارش زبان زد اکثر معلمین و همکلاسیانش شود. و هر ساله با نمرات عالی رتبه ممتاز را کسب کند. فعالیت‌های مذهبی شهید اعتمادی فر از دوران راهنمایی تحصیلی در کلوپ ها و مسابقات دینی بطور مشهور به چشم می‌خورد. با شروع اولین جرقه‌های انقلاب اسلامی ایران حضور شهید در کانون‌های درگیری, مبارزه بحث و سخنرانی به وضوح دیده می‌شود در سال ۱۳۵۸ شهید اعتمادی فر با بدست آوردن رتبه‌ای ممتاز موفق به اخذ دیپلم و همان سال در رشته مهندسی برق و الکترونیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد و فعالیت‌های مذهبی را از همان سال در انجمن اسلامی دانشکده شروع کرد اما محیط سالم دانشگاه و وجود غرب گرایان آن روز چنان او را رنجیده خاطر ساخته بود که قبل از تعطیلی دانشگاه با عده‌ای از دوستانش به امید یاری محرومان مستضعفان عازم کردستان شد.

ابتدا به کامیاران و از آنجا به منطقه جوانرود رفت. و با اقامت دو ساله خود در آنجا و ارائه طرح‌ها و برنامه‌های نو و مؤثر توانست گام‌های مثبتی در راه اشاعه فرهنگ اصیل اسلامی بر دارد و در این منطقه مسئولیت فرهنگی جهادسازندگی و در عین حال مسئولیت روابط عمومی سپاه پاسداران را بر عهده داشت. او در رابطه با وحدت برادران شیعه و سنی تلاش و کوششی بسیار نمود و دراین مدت با بیانات و نوشته‌هایش گام‌های مؤثری برداشت.

 

دست نوشته‌های شهید منصور اعتمادی فر

* فاجعه در.....


فاجعه در سکوت است و در سخن نگفتن و دیدن و دم برنیاوردن و آرام نشستن و بی غیرت بودن در اینکه آدمی ظلم وجور و ستم را ببیند و دست روی دست بگذارد و پی کار خویش و درد غم خود باشد وآنچنان در افکار واهی و پوچ خویش سردر گم باشد که مسئله‌ای برایش نباشد و ببیند که دین و مسلک و مرام و سنتش بازیچه دست افراد نالایق و پست شده اما باز هم گرفتار می شویم می‌دانیم که استثمارمان می‌کنند اما باز هم به فکر نیستیم بوس دل می‌رویم و به دام می‌افتیم صحبت این است که سخنان ما حاکی از آگاهی و بینایی است اما اعمال‌مان نمایانگر بی فکری و نادانی است.

والسلام

ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم / هیچ نامعلوم گشت آه که من کیستم

موج خروشنده‌ای نیز خرامید و گفت / هستم اگر می‌روم گر نروم نیستم

(مولوی)

* آدمی برای آنکه زنده بماند و زنده زندگی کند باید از درون سیاهی‌ها و پلیدی‌ها به درآید و پا به فضای روشنایی و پاکی بگذارد باید از عمر خود نتیجه بگیرد و برای خود و جامعه مثمرثمر باشد در راه رسیدن به کمال واقعی باید از تاریکی‌ها را به دور ریخت و در راه صحیح گام برداشت تا از اعماق ظلمات به بلندی‌های روشنایی و نور دست یابیم. انسان می‌تواند همچون ساحل در سکوت و ایست کامل باشد یا چون موج در حرکت و جنبش و خروش, چون موج که می کوشد از سیاهی‌های اعماق دریا بدرآید تا به اوج نزدیکتر شود.

* غم تا آن جایی مفید است که سازنده باشد احساسات و عواطف انسان را دگرگون سازد اما اگر غم مهار نشود باعث افسردگی و ناامیدی در انسان می‌شود باید در راه مهارکردن آن کوشید و آن را از تن درآورد و بر سنگ کوبید اما گاهی انسان سنگ لازم را پیدا نمی‌کند تا غم خود را بر آن بکوبد.

شاید بتوان غم مرگ پدر و مادر یا بعضی از تلخ کامی‌ها و ناکامی‌ها را به بوته فراموشی سپرد آیا می‌توان غم جهل و نادانی و فقر و گرسنگی و قتل هام هم نوعان و هم کیشان را فراموش کرد و به سنگ کوبید و بی غیرت شد.

 

متن سخنرانی شهید منصور اعتمادی فر به مناسبت هفته وحدت

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«اَلحَمدُ اللهَ وَالصَّلوهَ عَلی رَسولُ اللهَ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا... – وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ -»

با درود و سلام به پیغمبر اسلام (ص) و درود بر پوینده راهش در زمان ما و سلام بر امت بزرگ اسلام امت رسول الله و با درود و سلام بر شهیدان رسول الله (ص) و پویندگان راه اصحاب رسول الله (ص) در ۱۴۴۲ سال پیش در چنین مواقعی حضرت رسول پا به عرصه وجود نهاد و تاریخ دانان بصورت داستان یا سمبلیک می‌گویند در شبی که حضرت پا به عرصه وجود نهاد طاق کسری ترک برداشت و آتشکده شیراز که ۷۰۰ سال روشن بود خاموش شد و این نشانه این است که کسی ظهور می‌کند و کسی پا به عرصه وجود می‌گذارد که قرار است کاخ ظلم و ستم فرعونیان و کسرائیان در هم کوبیده شود و در ۶۷ سال بعد از ولادت حضرت و در زمان خلیفه دوم همین مسلمین حمله می‌کنند و همین کاخ را در هم می‌ریزند و ترکش را بیشتر می‌کنند همه آتش‌های ظلم و ستم را خاموش می‌کنند و امپراطوری بزرگ اسلام و حکومت عظیم اسلام در زمان خلفا بوجود می‌آید.

پیامبر (ص) در زمانی مبعوث شد و در جامعه‌ای, که تنها شرف و افتخار یک فرد به قومش و پدرش و مادرش و عشیره اش است که در موقع معرفی تنها اینها را ذکر می‌کند و آخر اسمش را می‌گفت و پیامبر با تلاش شبانه روزیش ۱۳ سال در مکه و سه سال در شعب ابی طالب امت خود را آنچنان متفق و متحد کرد که اگر از یک مسلمان بپرسی اسمت چیست؟ اول اسمش نام خدا را می‌گفت و من پیرو خدا هستم و پیرو محمد (ص) بعد اسمش را به زبان می‌آورد. پیغمبر آخرین جمله‌ای که در خطبه اش می‌گوید " ای امت من, ای پیروان من, ای شمائی که بعد از من می آئید تولد مرا جشن می‌گیرید اسم خود را مسلمان بگذارید " و بدانید که هیچ فرقی بین عرب و عجم نیست فضل و برتری عرب بر عجم ندارد و همه آدمیم. آدم هم از خاک است همین آیه‌ای که در صدر مطالب آوردیم همه اش راجع به این مطلب نازل شده. آیا یادتان هست که به خون هم تشنه بودید و بر هم شمشیر کشیدید پس ذکر کنید نعمت خدا را آن زمان که این رسول گرانقدر اسلام نیاورده بود شما دشمن هم بودید رسول آمد شما برادر و برابر شدید.

اگر هر چیزی را از بین مسلمین بردارند شعار لا اله الا الله, محمد رسول الله را نمی‌توانند از بین ما بردارند. علت نامگذاری هفته ولایت هم همین است همین پرچم لا اله الا الله, محمد رسول الله که پیغمبر بر دست گرفت. بعد از وفاتش خلیفه دوم پرچم را در مسجد می‌زند و می‌گوید هر کس پیرو محمد است بیاید زیر این پرچم.....

پیامبر ما با پیامبر وحدت است "وَما اَرْسَلْناکَ اِلّا رَحْمَةً لِلعالَمینَ " پیامبر رحمت نمی‌تواند از وحدت جدا باشد, رحمتی بالاتر از وحدت نیست. وحدت واقعی وحدت مسلمانان است وحدت باید امروز بوجود آید تا دشمن آمریکا و شوروی از بین برود. ان شاء الله هفته وحدت به ماههای وحدت و سالهای وحدت تبدیل شود. پیامبر ما یک دعایی می‌خواند می‌گفت " اللَّهُمَّ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ أَلِّفْ بَیْنَ قُلُوبِنَا " ما هم این دعا را می‌خوانیم و از خدا می‌خواهیم بین ما را اصلاح و بین قلب‌های ما الفت و مهربانی بیندازد و ما را به سوی مهربانی و وحدت هدایت نماید.