شهید نجم الدین صادقی

تعداد بازدید:۵۹
شهید نجم الدین صادقی

دانشجوی مقطع کارشناسی رشته  مهندسی شیمی

تاریخ و محل تولد:  10 فروردین 1346 ، قم

تاریخ و محل شهادت:  اول بهمن  1365 ،  شلمچه، کربلای 5

 

زندگینامه

شهید در تاریخ 1346 در شهر مذهبی قم در یک خانواده روحانی چشم به جهان گشود. گام وی با تربیت پاک سرور از آزادگان و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسینعلیه السلام گشوده شد. ایام طفولیت را در همان شهرستان جوار حضرت معصومهسلام الله علیها گذراند. در شش سالگی با تبعیت والدین به به شهر زنجان رحل اقامت کردند.

هفت سالگی به سوی مدرسه راه یافت دوره ابتدائی را در دبستان خاقانی منطقه به سر برد. پس از آن دوره راهنمائی را در مدرسه انوری به نحو مطلوبی پایان داد بعد از آن در سال اول دبیرستان در دبیرستان شهید محمد منتظری جنب امامزاده سید ابراهیم زنجان گذراند.

شهید صادقی قبل از آنکه به تکلیف برسد در جلسه های قرائت قرآن و مذهبی شرکت نموده، مسائل احکام را آشنا بود، در نماز های فریضه در وقت اول حضور داشت. خیلی مواظب بود، روزه های واجب را به طور تکمیل ادامه می داد. پس از آنکه به بلوغ رسید همچنین به دستورات دین مقدس اسلام مسلط بود.

از آنجائی که اعتقاد کامل داشت ممیز حلال و حرام بود، از محرمات اجتناب و خودداری می کرد. ضمن اینکه محصل بود در هیات قرائت قرآن و تفسیر و سخنرانی ها شرکت و به احادیث و اخبار حضرات ائمه هدی علیهم السلام علاقه ای زیادی داشت. مخصوصا رساله فتوای رهبرکبیر انقلاب حضرت امام رضوان الله تعالی علیه را دائما مطالعه می کرد. به کتاب های مذهبی که در خانه موجود بود، با علاقه ی کامل مسلط بود. نکته ی جالبی که قابل ذکر است تعداد اسما شهدای کربلا را دقیقا جمع آوری نموده بود.

در فعالیت های اجتماعی با توجه به اینکه خیلی باهوش و با ذکاوت بود، در اکثر کارهای اجتماعی که در جامعه موثر داشت فعالیت می کرد. در دوره راهنمائی تحصیل در بیمارستان های مختلف و در ایام تعطیل امدادگری را یادگرفته بود. در اوایل انقلاب اکثرا در تظاهرات و راهپیمائی شرکت می نمود. هنگامی که دقیقا سن وی به 16 سالگی رسید. با توجه به اینکه به فتوای امام خمینی قدس سره شریف با دقت عمل می کرد. به خود وظیفه داشت که جهت حفظ و حراست از دین مقدس اسلام و مملکت در جبهه های جنگ علیه باطل شرکت نماید.

لذا از طریق سپاه پاسداران ناحیه زنجان دوره آموزشی اسلحه به مدت یک ماه در پادگان مالک اشتر در زنجان شرکت کرده کاملا به اسلحه آشنا شدند. پس از آن به سوی جبهه اعزام شد. از آن جائی که در قسمت امدادگری تخصص داشت در عین اعزام به عنوان امدادگر اعزام شدند. بعد از دو روز نامه ای از کردستان (اطراف بانه) به دست خانواده اش رسید. در عین خوشحالی نوشته بود که در امداد رزمندگان قرار گرفتیم. به هرحال مدت شش ماه تمام در کردستان با وضع بسیار سخت و بحرانی خدمت نموده و پس از برگشت خاطره های شیرین و جالبی را نقل می کرد. از فعالیت های شبانه روز جبهه، عملکرد خود و همرزمانشان صحبت می کرد. در همان رابطه شهید نجم الدین صادقی با کشف یک دستگاه مین دشمن و موفق به خنثی نمودن آن جان خود و همرزمانش را از خطر احتمالی نجات داده بود. بر مبنای آگاهی و بصیرت که داشت در زندگی کوتاه فعالیت فراوانی انجام داد.

در پشت جبهه با هواداران منافقین شدیدا مبارزه می کرد. به طبقات محروم جامعه بالاخص مومنین حمایت و در نماز جمعه مرتب شرکت داشت و در نماز شب غفلت نمی کرد. در زمان جبهه رفتن آرامی نداشت و به افراد خانواده اظهار می داشت که به احدی نگوئید من به جبهه می روم. بدلیل اینکه جهت رضای الهی من عازم جبهه هستم. به هر حال شهید دو بار به منطقه جنگی توسط سپاه پاسداران زنجان داوطلبانه اعزام شد که شش ماه اول که در کردستان و شش ماه دوم که همان سال شهادت بود به جنوب کشور اعزام گردید و در کربلای4 شرکت کرده بود و در عملیات کربلای5 هم حضور داشتند. شهید صادقی در سال 65 در رشته تخصصی شیمی در دانشگاه تهران قبول شد ولی قبل از رفتن به دانشگاه عازم دانشگاه بزرگتر یعنی جبهه های نبرد گردید که در تاریخ 1365/11/10در منطقه شلمچه به فیض عظمای شهادت نائل آمد. خاطره هایی که همرزمانش تعریف می کردند بدون اغراق با توجه به تقوای وی و کم حرف بودن و در قسمت سخن گفتن وی بود. بسیار دقیق و منطقی صحبت می کرد. در جبهه پیشنهاد نموده بودند که وی امام جماعت به عهده می گیری؟ اظهار می داشت که نه نه مسئولیت نماز جماعت را نمی توانم به عهده بگیرم.

گزیده ای از وصیت‌نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت معدی موعود(عج) و نائب بر حقش خمینی کبیر، پیر جماران و با سلام و درود بر رزمندگان راه عزت و شرف و انسانیت و آنانکه دلیرانه جنگیدند و جاودانه شهد شهادت را نوشیدند و چون حسین(ع) مرگ را بر زندگی اسارت بار ترجیح دادند. مردم قهرمان پرور همچنان که خود می دانید این انقلاب یک موهبت بزرگ الهی است که خدا نصیب ملت ما کرده است و شهیدان نیز با نثار جان عزیزشان آن را به بازماندگان سپرده اند. همان طور که می دانیم قیام را امام حسین(ع) کرد ولی حضرت زینب بود که با توکل بر خدا آن را جهانی نمود و ارزش قیام حضرتش را شناساند پس ملت شهید پرور، شما نیز زینب وار رسالت شهیدان را به تمام جهان ابلاغ کنید و نگذارید خونشان ارزش واقعی خود را از دست بدهد. آری شهید می سوزد و چون شمعی تاریخ را روشنایی می بخشد و به خاطر خدا قدم در این راه می گذارد و از (می) معرفت خود را سیراب نموده و هستی اش را ارزانی حضرت حق می کند. پس خدا او را جاودانه می کند. ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که مولایمان حسین(ع) در میدان نبرد شهید شدند. مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شدند. مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین(ع) در راه حسین(ع) و با هدف شهید شدند. برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و مواظب باشید دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت جدا نکنند که اگر چنان کنند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابر قدرت هاست و حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل همیشگی کنید تا این جنگ به نفع اسلام پایان پذیرد. در وجود مبارک امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را درک کنید و اخلاص و صداقت خود را همچنان درک کنید. اگر فیض شهادت نصیبم گشت آنان که پیرو خط سرخ امام نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند تا باشد که خون شهدا آنان را نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان سازد. سلام مرا به رهبر عزیز برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد. با خدا پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین(ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که تمام احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان به اجرا درآید. مادر عزیزم مبادا از رفتن من به جبهه ناراحت شوی، من تنها نیستم که در این راه می روم بلکه جوان هایی بهتر از من بودند که در این راه قدم برداشتند و جوان مردانه جان باختند. پدر بزرگوارم وصی من شما می باشید درمورد واجبات و باقیات حدود چهار هزار تومان در کمد شخصی ام موجود می باشد نسبت به انجام واجبات به جا مانده تا آن جا که توفیق خدا نصیبم شده انجام داده ام لکن بنا بر احتیاط 5 روز روزه اعم از نذر و قسم و روزه ماه مبارک رمضان و حدود یک ماه نماز یومیه برایم به جا آورید. در مورد مظالم و غیره و همچنین اموال دنیوی و شخصی وصی به تشخیص خود عمل نماید. والسلام

از خداوند متعال طلب بخشایش و از شما التماس دعا دارم. پدر عزیز و مهربانم از آن جا که انسان جایز الخطاست لذا از شما و برادران و خواهران عزیزم طلب بخشایش می کنم. همچنین از تمام فامیل ها و آشنایان که بنده به صورتی با آن ها ارتباط داشتم طلب حلالیت کنید تا شاید به واسطه شما مورد عفو و رحمت خداوند قرار بگیرم. والسلام.

منبع: پرتال شهدای دانشجو